محمدهانی باباپورمحمدهانی باباپور، تا این لحظه: 11 سال و 18 روز سن داره

محمدهانی

بوی ماه مهر

سلام عشق مامان مهرماه نودوسه هم از راه رسید انگار روزا عجله دارن خیلی زود می گذرن ، امروز انقدر تلویزیون راجع مدرسه حرف زد دلم هوای درس و کتاب کرد آماده ات کردیم رفتیم دنبال دوست جونت مبینا خانم چون مبینا تو دبستانی دزس می خونه که من سال 69 دوران ابتدایی م رو توش گذروندم . رنگ در مدرسه رو که ندیدیم انقدر مامانا تجمع کرده بودن انگار بیشتر از بچه هامامانا هلاک بودن مدرسه باز شه . تا مبینا بیاد تو پارک کنار مدرسه بازی کردی و بعد با مبینا چند تاعکس یادگاری انداختیم  . انشالله روزی بشه خودت رو ببرم مدرسه عزیز دلم  ...
2 مهر 1393

محمدهانی دراخرین ماه تابستان 93

سلام به دوستان نی نی وبلاگی ؛تاخیری زیادم بخاطر اتفاق های خوبی بود که خدا رو شکر این ماه برامون افتاد بود اولی ش عروسی آرزو جون ( دخترخاله عزیزم که مثل خواهر ه برام ) بود عروسی 17 شهریور برگزار شد خیلی بهمون خوش گذشت یه اتفاق دیگه اومدن پسر عموم اقا مهدی به ایران بود تا برای پسر خوشگلش که تازه بدنیا اومده دانیال کوچولو جشن بگیریم که واقعا بهمون خوش گذشت . عمو مهدی محمدهانی هم اومد تهران و یه هفته ای تهران بود رافع جون و زنعمو نیومدن که جاشون خیلی خالی بود بعداز رفتن اقا مهدی هم خانواده دایی داور ( دایی کوچک بابا هادی ) اومدن تهران  که خیلی سورپرایز خوبی بود درسته کم موندن اما خیلی بهمون خوش گذشت و امشب هم عمه ی عزیزم عازم سفر حج ه که ام...
30 شهريور 1393

عیدی بابا هادی

بالاخره یک ماه روزه داری به پایان رسید ( نماز روزه همه دوستای نی نی وبلاگیمون قبول حق باشه و عید فطر رو به همه تبریک میگم ) بابا هادی  تو روزهای هفته خیلی فشار کاریش زیاده نمی تونه مارو شهربازی ببره روزعید خونه بود (البته صبحش سرکار بود) یه عیدی خوب به پسر گلش داد اون هم این بود که ما رو برد بولینگ عبدو . داخل شهربازی با دقت به همه چیز نگاه میکردی دو سه تا وسیله هم سوار شدی اما وقتی تکون میخورد زیاد خوشت نمیومد عوضش توی سالن بولینگ حسابی آتیش سوزوندی منه بیچاره هم یه لجظه نشستم . بعد از اونجا هم رفتیم پارک به مناسبت عید جشن بود باباخسرو شما رو برد سرسره بازی پیشرفت کرده بودی سوار سرسره بلند پیچ دار  شدی تا باب...
8 مرداد 1393

دیگه یاد گرفتم بابا

چند شب پیش بابا هادی بردمون پارک خاله هما ومهسا هم باهامون اومدن شما تا وسایل بازی رو دیدی کلی ذوق کردی مخصوصا سرسره . حسابی بازی کردی خاله هما و بابات هم  مواظبت بودن که نیوفتی اما شما می خواستی خودت بازی کنی و دیگه خودکفا شده بودی اینم عکساش     ...
8 مرداد 1393

15 ماهگی محمدهانی

مامانی داری روز بروز شیرین تر و آقا تر میشی همون اندازه هم شیطونیات دارن بیشتر می شن سه چهار تا کلمه رو کم و بیش داری میگی ( بابا ، ماما ، آب ، داغ ، دد و..... ) دالی بازی و بای بای کردن و نماز خوندن ، الهی شکر کردن و..... یاد گرفتی، اعضای بدنت هم می شناسی اما باید سر حوصله باشی وگرنه از گفتنش تفره میر ی . من و بابا هادی عاشقتییییییییییییییییییییییییییییم ...
8 مرداد 1393

سرسره بازی

ماه مبارک رمضونه بعد از افطار رفتیم پارک خیلی جالب بود تا حالا هر دفعه می بردیمت انقدر ذوق نمی کردی فقط به بازی بچه ها نگاه میکردی ولی این دفعه خودت کلی کیف کردی عاشق سرسره بازی شدی  فکر کنم چون دیگه راه می ری  انقدر بهت خوش میگذره  انشاالله همیشه شاد باشی گل پسره مامان   ...
28 تير 1393

جام جهانی 2014

این اولین جام جهانی فوتبال که پسرم می بینی شدیدم پیگیری :)))))))) حیف که هر چی تلاش کردیم نتونستیم یه عکس خوب ازت بگیریم اصلا تو عکس انداختن همکاری نمی کنی هوادار کوچولو ...
28 تير 1393

دست

محمد من انشاالله یه روز این دستای کوچولو مثل دستای زحمت کشه بابا نون آور خونه میشه (اگه زنده بودم حتما عکس دست تو بچه ات هم یادگاری می زارم تو وب :))))!!!!!!!!!!!) ...
28 تير 1393

بابا جونم تولدت مبارک

17 تیر تولد بابا هادی آقا محمدهانی بود این دومین سالی که تولد بابا هادی رو سه نفری جشن میگیریم پارسال خیلی کوچولو بود ( دو ماهه بودی ) ولی امسال عوض پارسال رو در اوردی ما نفهمیدیم چی شد انقدر که شیرین کاری کردی  هادی بیچاره نمی دونست شمع فوت کنه مواظبه تو باشه یکسره دستت رو میکردی تو کیک . ((هادی عزیزم تولدت مبارک  برای تمام زحماتت ممنونیم  دوستت داریم  زییییییییییییییییییییاد :) قربونت برم که انقدر مهربونی ...
28 تير 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمدهانی می باشد